مردم و جوانان از دینگریزان نیستند، از وضعیت موجود نگران و گریزانند. ببینید آنچه كه وجود دارد فرار از دین نیست، فرار از وضعیّت موجود است باید وضعیّت موجود را موشكافی كرد. امروزه در جامعهی ما بسیاری از مسائل به اشكال گوناگون و در رنگ و لباسهای مختلف منتشر میگردد و چون تابلوی دین بر پیشانی آنهاست، مردم همه را به اسم دین مینگرند.
جامعه پر از شعائر اسلامی است امّا از محتوای اسلامی اثری نمیبینید. باید متوجّه این نكته بود كه قداست دین به خاطر محتوایش است كه متأسّفانه جامعهی ما آنرا فدای شعائر كرده است.
ارزشهای اسلام را ببینید عدل، احسان، آزادی، رأفت و… هیچ كدام از اینها در جامعه نقشی ندارند، اصلاً ردّپایی از آنها را نخواهید دید.
كیست كه از این ارزشها بگریزد آنچه جوانان از آن میگریزند این است كه به نام اسلام عدالت را ظلم معنا كردهاند، این است كه آزادی اسلامی را زندان معرّفی كردهاند و اصلاً آزادی آدمی معنایی در فرهنگ جامعه ندارد.
محلّی برای محبّت نیست و همهی اینها در بستهبندی اسلام به مردم عرضه شده است. بهعنوان مثال جوانان امروز یك فاصلهی طبقاتی وحشناك را تجربه میكنند، گروهی اندك در اوج امكانات مادی و گروهی اكثریت كه از حدّاقل امكانات رفاهی برخوردارند.
این مشـكلات خود، مشكلات دیگری را به دنبال آورده است؛ به عنوان مثال در شرایط اینچنینی عملاً امكان ازدواج برای جوانان وجود ندارد و آنچه كه به آن پرداختهاند هرچه بیشتر محدودكردن جوانان به نام اسلام بوده است و یا پدری كه شب هنگام با وجود خستگی مفرط خوابش نمیبرد؛ چون باید برای فرزندی كه تازه ازدواج كرده سرپناهی بیابد ناچار دست به دامان وام بانكی میشود امّا خطیب جمعه بر سرش فریاد میزند كه ربا گیرنده و ربا دهنده در آتش جهنم میباشند.
اینگونه حكم قرآنی و سختگیریها را بدون توجّه به شرایط امروزین جامعه بیان كردن، اندك اندك آتش سوزانی میشود كه ریشهی دینداری را در جامعه میسوزاند.
وقتی كه نمیتوانیم مشكلات مردم را درمان كنیم لااقل گره كوری بر مشكلات نزنیم.
با توجّه به این مسائل و به طور خلاصه باید گفت دین امری فطری است كه هنوز پیاده نشده است تا از آن گریز داشته باشند...
آنچه كه از آن گریز دارند شبحهایی است كه به نام دین در جامعه پخش شده است و هر انسان سلیمالعقلی از آن گریزان است.
نظرات